دارایواژهنامه آزاد(لکی) دارایی. همۀ اموال؛ برای صدا زدن افراد استفاده می شود. به دلیل جمعیت بالای روستا و فراموش شدن نام یکدیگر، زمانی که به هم می رسند یا از دور صدا کنند، از ا
ریش داریواژهنامه آزاداز واژگان دهستان كليشم فاراب به معني (مرد) و يا طعنه از متوجه نشدن شخص مقابل كه در مورد آن صحبت مي شود
آرمه داریواژهنامه آزادآرْمِه داری در فرهنگ عامۀ شهر شیراز به مراسمی گفته می شود که طی آن خوراک ها و غذاهایی که زن باردار به آن ها ویار دارد، در ماه هفتم بارداری برای او فرستاده می شو
شکر سیاهواژهنامه آزادکشت نیشکر هر ساله از اردیبهشت ماه آغاز شده و بعد از گذشت ۸ماه در اوایل دی برداشت می شودوبرای اینکه ماحصل دست رنج کشاورزان به بازار عرضه شود پس از تمیز کردن نیشک
گرینویچواژهنامه آزاداز شهرهای حومه لندن واقع در کنار رود تایمز . این شهر در جنوب خاوری لندن می باشد و دارای 856000 تن جمعیت است . گرینویچ رصدخانه بزرگی دارد و نصف النهار مبدا از ای
دااواژهنامه آزادداا (daa) درگویش لری ولکی به مادر گفته می شود. درگویش لکی، دا به تنهایی به معنی داد، بخشید،... است و همان معنایی را دارد که در فرهنگ دهخدا آمده یعنی از ریشۀ فعل