خاویز،خاییز،خییزواژهنامه آزادنام روستایی در شمال شرق بهبهان، خوب آویز،خوش آویز،جایی که همه جیز آویزان ووجود دارد
لتکواژهنامه آزاد(بیرجند-نهبندان) لَتِّک؛ چوبه. چوبی شبیه دسته کلنگ برای شستن لباس ها؛ لباس خیس شده را روی سنگ می گذاشتند و با لتک روی آن ضربه می زدند تا تمیز شود.
لچواژهنامه آزاد(اچمی یا لاری) مارمولک. لُچ:(loch) در گویش گنابادی یعنی مکیدن چیزی. || لَچ:(lach) در گویش گنابادی یعنی تر شدن ، خیس || لُچَّ:(lochcha) در گویش گنابادی یعنی برعک
تردالواژهنامه آزادبه معنای رازدار. به معنای درخت شاداب. تردال از ترکیب دو کلمه تر.و دال تشکیل شده است که کلمه تر به معنی خیس و مخالف خشک است. و.کلمه دال به معنی نوک پستان است