خیزهواژهنامه آزادخیزِه:خیزاب، موج. به ویژه موجی که به علت حرکت جسمی در یک شاره پدید می آید، مانند موج حاصل از حرکت قایق روی آب. این واژه را می توان برابرنهادی برای wake در زبان
آلانقواژهنامه آزادآلانق یکی از روستاهای آذربایجان شرقی بوده و در شهرستان بستان آباد بخش مرکزی دهستان قوری گل واقع شده. این روستا از جاده تهران - تبریز حدود 20 کیلومتر فاصله دارد
میماقواژهنامه آزاد(لری شوهانی) مات و مبهوت (مجسمه). به حالتی گفته می شود که فرد بدون هیچ تحرک جسمانی، مانند مجسمه خشکش بزند و به نقطه ای خیره بماند.
اهوراواژهنامه آزادخدای بزرگ ایرانیان باستان و زردشتیان خالق زمین و آسمان و آفریدگان . امشاسپندان و ایزدان نیز آفریده اویند او عین قدرت و دانش و منبع خیر و راستی و تقدس و تقوی است
بادمرغانواژهنامه آزادمنطقه بزرگ و قدیمی در مرکز شهر هرات است . محله قدیمی بادمرغان دارای ساباط های قدیمی و متعدد، یک حوض کلان بنام (حوض خونی)، دو مسجد قدیمی بوده است. این محله بد
اندیاواژهنامه آزادزن پاکدامن. فرشته صفت نام همسر اردشیر هخامنشی فرهنگ دهخدا:اندی= کثیرالخیر + الف تانیث= بانوی خیر و نیکی فرنگ معین و عمید:اندی=شکر و امید +الف تانیث=بانوی شکر