چرزه خونواژهنامه آزاداسب خون (پیشنهاد کاربران) نام روستایی است، به معنی جایی که پرندۀ کوچکی به نام چرز در آن آواز می خواند. این واژه ممکن است ترکیبی از دو واژۀ چرز (رک دهخدا) و خون
خوفواژهنامه آزاد(خ ُ )(غیررسمی)(مستعمل فقط در گفتار) سخت، پیچیده، بسیار مشکل، طاقت فرسا، چنان دشوار که از نزدیک شدن به آن بیم رود. مثال:تیمشون تمرینای خوفی میکنه.
سامیناواژهنامه آزادسا برای بیان همانندی و شباهت می آید، و کلمۀ «سامینا» یعنی مانند مینا. مینا هم معانی مختلفی دارد:آبگینه، شیشه و بلور سبز رنگ؛ گل مینا؛ نام پرنده خوش آواز هندی به
جشن انگورواژهنامه آزادبرگزاری جشن در هنگام برداشت محصولات در همه جای جهان رواج دارد و مردم ایران نیز علاوه برجشنهای ملی و تقویمی، مراسم شادمانی و پایكوبی در زمان برداشت محصولات خود
چرزه خونواژهنامه آزاداسب خون (پیشنهاد کاربران) نام روستایی است، به معنی جایی که پرندۀ کوچکی به نام چرز در آن آواز می خواند. این واژه ممکن است ترکیبی از دو واژۀ چرز (رک دهخدا) و خون