خوفواژهنامه آزاد(خ ُ )(غیررسمی)(مستعمل فقط در گفتار) سخت، پیچیده، بسیار مشکل، طاقت فرسا، چنان دشوار که از نزدیک شدن به آن بیم رود. مثال:تیمشون تمرینای خوفی میکنه.
کنهواژهنامه آزادکُنه روسری مستطیل شکل زنان یاسوجی کَنِه ( kane): در معنای علمی و بیولوژیک: کَنه ها از جانوران کوچک انگلی هستند. کنه ها بندپا هستند و از نظر علمی به دو گروه کنه
چالشواژهنامه آزاددرگیر شدن در یک بحث یا موضوع. || به چالش کشیدن: جدل و تلاش برای نفی ادعاهای طرف مقابل درکارزار. با قدرت کلامی، خود را برتر جلوه دادن، در برابر خودنمایی و قدرت ن
ارسواژهنامه آزادخود واژه «ارس» به معنای رسنده در زبان تالشی است که زبان تالشی در پیوند تنگاتنگ با زبان اوستا و نیز زبان باستان آذربایجان میباشد. و این بدان معنی است که این رود
همذات پنداریواژهنامه آزادخود را در شرایط و موقعیت فرد دیگری دیدن؛ مثلاً همذات پنداری با شخصیت اصلی فیلم یا داستان.