خوفواژهنامه آزاد(خ ُ )(غیررسمی)(مستعمل فقط در گفتار) سخت، پیچیده، بسیار مشکل، طاقت فرسا، چنان دشوار که از نزدیک شدن به آن بیم رود. مثال:تیمشون تمرینای خوفی میکنه.
نارسیسمواژهنامه آزادخودشیفتگی ﺍﯾﻦ ﻭﺍﮊﻩ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻟﻐﻮﯼ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﺧﻮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻧﭙﺰﺷﮑﯽ ﺑﻪ ﺧﺼﻮﺻﯿﺎﺕ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺧﻮﺩﻣﺤﻮﺭﯼ ﻭ ﺧﻮﺩﺑﯿﻨﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ
نیوزلندواژهنامه آزادنیوزلَند (New Zealand) کشوری در جنوب غربی اقیانوس آرام است، از دو جزیرۀ بزرگ و تعداد زیادی جزیرۀ کوچک تشکیل شده و مناطق خودمختار نیو، جزایر کوک، توکلائو و راس ر
کارماواژهنامه آزادمفهوم کارما:«هر چه بکاری همان بدرَوی». در هندوئیسم و بودیسم مفهوم کارما (به سانسکریت:कर्म) به معنی زیستکار یا عملکرد فرد در زندگی است و این عملکردها ذاتاً و به
وینسنت برومرواژهنامه آزادوینسنت برومر در ۳۰ دسامبر ۱۹۳۲ ميلادي در «اشتلن بوش» افريقاي جنوبي به دنيا آمده است. وي بين سالهاي ۱۹۵۱-۷ مدرك كارشناسي الهيات و پس از آن كارشناسي ارشد در فلسف