خودجوشواژهنامه آزاداین تعبیر در موردی به کار می رود که شخصی یا گروهی از سر خیرخواهی و دلسوزی و بدون اینکه منتظر دستور یا اشاره کسی باشند، کار نیک و مفیدی را انجام دهند. این گونه ک
خودشیفتهواژهنامه آزادکسی که در گفتار و کردار خود، خویشتن را برتر و محقتر از دیگران می نمایاند و در گویش "گیلکی" با ضرب المثل"من مرا قربان!" مترادف است.
نارسیسمواژهنامه آزادخودشیفتگی ﺍﯾﻦ ﻭﺍﮊﻩ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻟﻐﻮﯼ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﺧﻮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻧﭙﺰﺷﮑﯽ ﺑﻪ ﺧﺼﻮﺻﯿﺎﺕ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺧﻮﺩﻣﺤﻮﺭﯼ ﻭ ﺧﻮﺩﺑﯿﻨﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ
همای و همایونواژهنامه آزادنام داستانی از خواجوی کرمانی حاوی 4435 بیت در وصف عشق همای پسر منوشنگ شاه، پادشاه شام، به عشق همایون دختر خاقان چین. این داستان شبیه رمانس است. عاشق و معشوق بعد
پاچه خوارواژهنامه آزادآدم چاپلوس- چاپلوسی کردن - در اصطلاح عامیانه خودشیرینی کردن این لغت در سالیان اخیر رایج شده است و مبدع اصلی آن را نویسنده سریال شب های برره می دانند.
ور ویمواژهنامه آزاد(لری شوهانی) وِر وِیم؛ خودخوری، با خود دردودل کردن، با خود از درد و مشکلات حرف زدن، به طوری که دیگران متوجه بشوند.
خودرانواژهنامه آزادkhodraan؛ اتومبیل یا خودرویی که بدون راننده هدایت یا رانده می شود. در اصل، کار راننده را سامانه های هدایتگر الکترونیکی انجام می دهند.