خنگواژهنامه آزاد(kheng) به معنی بهانه گیری و آرام نگرفتن کودک. مثال:بچه خنگ شده بود بردمش پارک. توجه: خنگ به این معنی هیچ ارتباط معنایی باواژه (کودن) ندارد. (خِنگ) معمولاً با خ
خانه بازیواژهنامه آزادمحلی که کودکان برای بازی های مشخص و برای زمان مشخص همراه با والدین یا بدون حضور آنها مراجعه میکند. این مراکز معمولا فاقد برنامه آموزشی مستقیم هستند ولی به آموزش
جومهواژهنامه آزادخانه موقتی و سبک که از چوب و برگ ودر زمین های کشاورزی برای استراحت ساخته می شود. (جُمه) نام پیراهن بانوان یاسوجی است که برای دوخت آن بین 2 تا 3 متر پارچه استفاد
پنجرهواژهنامه آزادخانه ٔ چوبی که برای درندگان و پرندگان می سازند؛ قفس. (رک دهخدا) || (پیشنهاد کاربران) احتمالاً واژۀ پنجره از دو کلمۀ پنجه و ره تشکیل شده است، به معنی راه پنجه (م
خنگواژهنامه آزاد(kheng) به معنی بهانه گیری و آرام نگرفتن کودک. مثال:بچه خنگ شده بود بردمش پارک. توجه: خنگ به این معنی هیچ ارتباط معنایی باواژه (کودن) ندارد. (خِنگ) معمولاً با خ