خنیدهواژهنامه آزادخنیده به معنای (خانی ده بوده) یعنی ده خانها - محدوده تحت قلمرو خان- خان نشین که در اصطلاح عامیانه برای راحتی تلفظ به خنیده تغییر شکل یافنه است
خایدالوواژهنامه آزاد(لری) از دو بخش تشکیل شده است:خای به معنی خوب و نیکو، و دالو به معنی گذر گاه است؛ که روی هم می شود «گذرگاه خوب» که همان درۀ خرم آباد است. اکنون شهر خرم آباد در
نمازواژهنامه آزادنماز از نمیدن به معنی خمیدن می باشد امروزه هنوز در گویش لری واژه نم به معنای کوتاه و نیز خمیده است . نماز درتاییدنوشتاردهخداواژه ای پهلوی ست به معنای نیایش یاخ
دناکواژهنامه آزادفروتنی و کُرنش و افتادگی؛ با توجه به ریشۀ آن (دنن) در فرهنک دهخدا (به معنی خمیده شدن). برنج کوب؛ اسم فامیل برخی افراد که در قدیم، برنج کوب بوده اند، دناک است. ب
کج دار و مریزواژهنامه آزادشیوه درست نوشتار:" کژ دار و مریز" کژ: معنای اریب، خمیده، مایل مریز(م+ریز): ریز به معنای ریختن، نریز در مراسم عیش و نوش فرد ریاکار که تمایل به نوشیدن ندارد از