خازه پتولواژهنامه آزادخازه: پلاسیده، چروکیده، (در لهجه خراسان جنوبی) خازه پتول: خیلی چروکیده، پلاسیده.
oscillateواژهنامه آزادنویدن، نواندن. "نوسان کردن" به پارسی می شود "نویدن" که چون "دویدن" خوانده و گردانده می شود. "به نوسان درآوردن" به پارسی می شود "نواندن".
oscilloscopeواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) نَوِشنَما. از ریشۀ "نَویدَن" به چَمِ "نوسان کردن".
خازه پتولواژهنامه آزادخازه: پلاسیده، چروکیده، (در لهجه خراسان جنوبی) خازه پتول: خیلی چروکیده، پلاسیده.
کمرسیاهواژهنامه آزاد{کمرسیاه:روستایی در 5 کیلومتری جنوب الشتر که نام قدیمی آن ایمانقلی آباد بوده است. جمعیت آن در حدود 100 نفر است و یک سراب پر آب دارد. چون روی سنگ های این روستاه