خاک و خلواژهنامه آزاد(پیشنهاد کاربران) [خُ] خاک و ماسه (در زبان عبری به ماسه خُل گویند؛ و با توجه به سابقۀ طولانی همزیستی بین ایرانیان و یهودیان، احتمال دارد وام واژه هایی این چنین
فرمالیزمواژهنامه آزادفرم باوری ، فرم گرایی ، صورت گرایی ، شکل گرایی فرمالیزم مکتبی است در بر گیرنده ی تمامی آن دسته از انواع آثار ادبی و هنری که کانون توجه شان تکنیک (فن/ اسلوب/
خلّخی نژادواژهنامه آزادمنسوب به خلّخ شهری در ترکستان که در ادبیات فارسی به داشتن مشک خوشبو و زیبارویان معروف بوده است.
سگواژهنامه آزادس ُ گ(در گویش دماوندی):خُل (آب بینی بویژه هنگامی که روان باشد)، به کسی هم که اینگونه باشد میگویند سُگِن همانند خُلِن «سگ شدن» کنایه از بداخلاق شدن و تنگ شدن خُل
مردانقمواژهنامه آزادمردانقم یا مرداناغام به معنی آناهیتای مقدس است قدمت این روستا به بیش از 2000 سال می رسد در کتب مورخین و سفر نامه ها به این موضوع اشارات کامل گردیده است روستای م
`سلفتون یا سلفتانواژهنامه آزادsalafton -salftanسلفتون کاسه ای بوده مسی یا سرامیک که در بالای خزینه های حمام قدیمی می گذاشتن که افراد آب دهان و خلط سینه خود را در داخل آن میریخته تا در داخل آ