خایرواژهنامه آزاددور زدن پشت به باد و عوض کردن جای بادبان از راست به چپ یا بر عکس.(اصطلاح دریانوردی)
خطیرکلاواژهنامه آزادروستای از توابع بالا تجن بخش مرکزی شهرستان قائم شهر می باشد کهاز جنوب همجوار روستای گاوان آهنگر می باشد که خطیر به معنی بزرگ و کلا به معنی کلات است
خطیرکلاواژهنامه آزادروستای از توابع بالا تجن بخش مرکزی شهرستان قائم شهر می باشد کهاز جنوب همجوار روستای گاوان آهنگر می باشد که خطیر به معنی بزرگ و کلا به معنی کلات است
جوغنواژهنامه آزاد(بخش خفر، جهرم، استان فارس) جوغَن؛ هاون سنگی بزرگ. (بخش خفر، جهرم، استان فارس) جوغَن؛ هاون سنگی بزرگ. (گنابادی) جُوْغَنْ (jowghan) علامت ، نشانه ، تورفتگی ، کند
هریدنواژهنامه آزاد(بخش خفر، جهرم، استان فارس ) هَریدَن؛ آرد کردن، سابیدن. مثال:«داریم می ریم گندم بهریم.» یعنی:«داریم می رویم گندم را آرد کنیم.»