خفنواژهنامه آزادبسیار جالب، خیلی شیک و در دید، هیجان انگیز و دلهره آور، استثنایی، موجب فخرفروشی و پزدادن 1. (خ َ ف َ )(غیررسمی)(صفت)(در گفتار عوام مستعمل باشد) بسیار ماهر، زبده
خفنواژهنامه آزادبسیار جالب، خیلی شیک و در دید، هیجان انگیز و دلهره آور، استثنایی، موجب فخرفروشی و پزدادن 1. (خ َ ف َ )(غیررسمی)(صفت)(در گفتار عوام مستعمل باشد) بسیار ماهر، زبده
دیباواژهنامه آزاددیبا پارچه ای بوده که تا 3 قرن پیش در شهر شوشتر تولید می شده است این پارچه که از بافت خیلی نازکی بر خوردار بوده و گاهی نیز با الیافی از طلا برای دوخت لباس پادشا
وینیچهواژهنامه آزادگروهی از مردمانی که از وین پایتخت اطریش هجرت می کنند و در کنار زاینده رود به دلیل حاصلخیز بودن زمین هایش ساکن می شوند و( وین چه )یعنی وین کوچک . این اقلیم مردما
نقشتواژهنامه آزادصداى خفه.صداى زیر کوتاه. که در محله هاى قدیم شیراز به کار میرود. صداى خفه.صداى زیر کوتاه. که در محله هاى قدیم شیراز به کار میرود.