خیواژهنامه آزاد(مازنی) [خ ْ ىْ] گراز. خِیْ (khey) در گویش گنابادی یعنی همراه با ، به همراهِ || خَیَ (khaia) در گویش گنابادی یعنی بیضه
خلی واشواژهنامه آزاد(گیلکی) خُلی واش، خولی واش، خالیواش؛ نام نوعی گیاه کوچک که برگ های کوچکی نیز دارد و در گیلان می روید. این گیاه بسیار خوشبو است و از گیاهان دارویی محسوب می شود و
خلیواژهنامه آزادخَلیْ (khali) در گویش گنابادی یعنی خالی ، تهی ، پوچ || خُلیْ (kholi) در گویش گنابادی یعنی دیوانگی ، جنون ، بی مغزی
خیواژهنامه آزاد(مازنی) [خ ْ ىْ] گراز. خِیْ (khey) در گویش گنابادی یعنی همراه با ، به همراهِ || خَیَ (khaia) در گویش گنابادی یعنی بیضه
خلی واشواژهنامه آزاد(گیلکی) خُلی واش، خولی واش، خالیواش؛ نام نوعی گیاه کوچک که برگ های کوچکی نیز دارد و در گیلان می روید. این گیاه بسیار خوشبو است و از گیاهان دارویی محسوب می شود و
خلیواژهنامه آزادخَلیْ (khali) در گویش گنابادی یعنی خالی ، تهی ، پوچ || خُلیْ (kholi) در گویش گنابادی یعنی دیوانگی ، جنون ، بی مغزی