خار خوردنواژهنامه آزادخار خوردن. (فعل) در اصطلاح مردم کابلستان، به معنی رمیدن است. ترسیدنی خفیف اما بازدارنده. مانند این شعر صوفی عشقری: از چه خار از ما خوری ای جامه خارایی بیا جای
عناصر متشکلهواژهنامه آزادعناصر جمععنصر ( اسم ) جمع عنصر آخشیجان . یا عناصر اربعه . چهار عنصر قدما:آب باد خاک آتش . یا عناصر بسیط ( بسیطه ) هر یک از عناصر اربعه . یا عناصر ثقیل ( ثقیله
بنافتواژهنامه آزادبِنافت:نام دهستانی است از بخش دودانگه ساری شامل 13 روستای ولیکچال، دادیکِلا، سوتکِلا، وَلیکبِن، وِزملا، درزیکِلا، سنگده، میانا، پاجی، کولِم، جورجاده، جیجاد، خشی