خرواژهنامه آزادعلاوه بر معنای گریبان و گلو در لری، خِرّ در گویش لکی، و غِرّ در لری به معنی گرد، مدور، دایره وار و توپی شکل است. بزرگ. (گنابادی) خُرْ؛ خود، خودت را.
خر پشتهواژهنامه آزاداتاق کوچکی در پشت بام که آن را به راه پله متصل می کند. (عمید) در قدیم نیز به پشته ای که میان آن بلند و اطراف آن سرازیر باشد به طور کلی خرپشته گفته می شد، از جمل
فرأواژهنامه آزادفَرَأ:بر.وزن جَبَلَ ،گور خر وحشی و جمعش فِراء بوزن جِبال-وَ کلَّ الصّیدِ جَوفِ الفرأ . این مثل را در موردی بکار می برند که مراد بیان اهمّیّت چیزی و مزیت آن بر ا