106 مدخل
خرده طلا
یک واحد خردل - یک دانه خردل
خ فتحه ر ساکن ز فتحه /کسره
خنده ای که با گریه آمیخته شود یا بارانی که با افتاب همراه شود( لری )
به نوعی پرنده به نام سنگ چشم اطلاق می شود.
خرده گیاه که زیر پا می ریزد. گیاه خشک.
(اراکی) خرده جوب مانند شاخه های ریز.
خرده فروشی؛ دکان کالاهای خرده زیر.
جر خرده،پاره شده