خبث سریرهواژهنامه آزادخُبثِ سَریره ( در فقه = خُبْثُ السَّرِیرَه ):پلیدی باطن انسان که هویدا و آشکار نیست .
spin-offواژهنامه آزاد1. برنامه ای (تلویزیونی) تشکیل شده از شخصیت هایی که قبلا در برنامه یا فیلمی بوده اند 2. کمپانی ای مجزا که از اجزای کمپانی ای دیگر تشکیل شده است .
تاسیانواژهنامه آزاد[گیلکی] حالتی که به خاطر نبودن کسی به انسان دست می دهد. دل و دماغ هیچ کاری را نداشتن. دلتنگی غریب. غم فزاینده ـ همچنین نام کتابی از امیر هوشنگ ابتهاج سمیعی گیلا
اندبیلواژهنامه آزاداندبیل به معنای چند آبادی یا آبادی که در زمین پست می باشد درست مقابل اردبیل نامید . در آذربایجان ، ما کلماتی همچون اندبیل ،اردبیل ،بیله سوار و در خود اندبیل، بی
علی آباد ساداتواژهنامه آزادعلی آباد سادات بعد از مشخصات جغرافیایی که در لغت نامۀ دهخدا برایش ذکر گردیده، چنان که مشهور است، آقای آسید علی مازندرانی در اواخر دورۀ زندیه و اوایل دورۀ قاجار
ورمزیارواژهنامه آزاداهورامزدایار - اورمزدیار - ورمزیار در زبان لری ، به عنوان یکی دیگر از زبان های ایرانی، شاهد صورت اصیل «اهوره مزدا»ی باستانی هستیم:«هرمز» و «ورمز». صورت نخستین،