خاگواژهنامه آزادتخم مرغ بیضه، تخم مرغ و تخم پرندگان دیگر، خایه (لری) [xag] تخم، خایه، تخم مرغ، تخم پرنده.
خاک لومیواژهنامه آزادخاکی که تشکیل شده است از روس و سلیس و ماسه این خاک داری ماد غنی برای گیاهان بوده این خاک برای احداث باغات مناسب می باشد
البهواژهنامه آزاد[اُ بَ] (ع اِامص) گرسنگی. || [ اُ بَ/ بِ] (اِ) طعامی است ترکان را که در آفتاب پزند؛ مثال:دوش ترکانه مرا البه دلارام افتاد معده ٔ سوخته ام در طمع خام افتاد (رک.
تشرشرواژهنامه آزاد(مصدر عربی، ساخته شده از شرشر فارسی) صدای فرو ریختن آب و مانند آن. در بیت زیر به معنی صدای ادرار کردن به کار رفته است:بر گدا چون خشم می گیرد می زند انسان تشر/ ک
چنامورواژهنامه آزادبر گرفته از چهل امیر که نام یکی از باغات شهر خرم دره است که دارای آثار قدیمی است و نقل است که روزگاری چهل سرباز با امیر خود از این محل می گذشته اند و گرفتار طوف
شهرک شاهنشاهی اناجواژهنامه آزادشهرک شاهنشاهی اناج شهرکی است که پس از برگزاری جشن ۲۵۰۰ ساله به دستور محمد رضا شاه پهلوی به واسطه حاجی خان طهماسبی و کدخدا علی در سال۵۲ در روستای اناج بخش وفس شه
اسلواژهنامه آزاد(اصفهان، روستای هاردنگ) اِسِل؛ استخر آبی که با خاک، به صورت دست ساز یا طبیعی یا آمیزه ای از هر دو روش، ساخته شود.