خایرواژهنامه آزاددور زدن پشت به باد و عوض کردن جای بادبان از راست به چپ یا بر عکس.(اصطلاح دریانوردی)
خار خوردنواژهنامه آزادخار خوردن. (فعل) در اصطلاح مردم کابلستان، به معنی رمیدن است. ترسیدنی خفیف اما بازدارنده. مانند این شعر صوفی عشقری: از چه خار از ما خوری ای جامه خارایی بیا جای
خاور میانهواژهنامه آزاداصطلاحی سیاسی. در جهان سیاست به کشورهای آسیای غربی اطلاق می شود. کشورهایی همانند ایران، عربستان، افغانستان، پاکستان، امارات متحده، سوریه، بحرین، اردن، لبنان و..
تاسیانواژهنامه آزاد[گیلکی] حالتی که به خاطر نبودن کسی به انسان دست می دهد. دل و دماغ هیچ کاری را نداشتن. دلتنگی غریب. غم فزاینده ـ همچنین نام کتابی از امیر هوشنگ ابتهاج سمیعی گیلا
تورهواژهنامه آزادشهر توره به خاطر وجود کاروانسرا بین جاده بین المللی به معنی توی راه- توی ره- توره که نام امروزی همین شهر هم توره میباشد. روباه[toore]