بندواژهنامه آزادحیله و ترفند، فنّ در کشتی گرفتن ؛ یکی در صنعت کشتی گرفتن سر اَمد بود، سیصد و شصت بند فاخر بدانستی و هر روز به نوعی از اَن کشتی گرفتی.(گلستان باب اول)
دستان زندواژهنامه آزادبا توجه به اینکه زال در شاهنامه به چاره گری با فریب و حیله معروف است و در داستان رستم و اسفندیار نیز هنگام درماندگی رستم با فریب به سیمرغ و نیروی او متوسل می شو
روباه مردگیواژهنامه آزادحالت روباه مرده را به خود گرفتن. نقل است که روباه در پاره ای مواقع ، حیله و نقشه ای در سر دارد و برای دفع خطر و یا حمله به صید خود، خود را به حالت مردن می زند
حردوبواژهنامه آزادملک حردوب، پسرِ ذات الدواهی و پدرِ ملکه آبریزه؛ از شخصیت های کتاب هزار و یک شب. (او پس از آنکه دانست دخترش چگونه به قتل رسیده با حیله های مادرش از ملک نعمان ان