حافظه قلمیواژهنامه آزاددستگاهی برای ضبط و انتقال محموله های رایانه ای، دارای قابلیت ضبط و تخلیه اطلاعات که در انگلیسی به آن فلش می گویند.
سر سریواژهنامه آزادبی حوصله کاری را انجام دادن زود و گذری کاری را انجام دادن از روی بی رغبتی کاری را انجام دادن بی حوصلگی در کار
انجه قلیسینواژهنامه آزادبه معنی چلوندن، مثل آب حوله را با فشار دادن گرفتن، ویا آب مثلا انار را با فشردن بخاهیم بگیریم