plug and playواژهنامه آزاد(واژۀ پیشنهادی کاربران) بَندوکار، بند و کار. دستگاههای "بَندوکار" پس از وصل به یک رایانه، بی نیاز به خاموش و روشن کردن رایانه کار می کنند. برای نمونه، موشی های
وزمهواژهنامه آزاد(واژۀ پیشنهادی کاربران) (Vazmeh) کامیون، بارکش. واژه اى کهن به چم گارى هاى بزرگ بارى، که در این زمانه مى توان به جاى کامیون از آن بهره برد. از این دست مى توان د
هلیفرواژهنامه آزاد(واژۀ نوساختۀ کاربران) Helifer، Helicopter . واژه اى نوساخته است از: Heli.... پیشوندى است به چم " بالا. بلند. صعود کردن" از ریشهء " haura", آن را در واژه هاى "ا
ترابریواژهنامه آزادحمل و نقل؛ به آن سو بردن:مرکب از دو بخش ترا به معنی آنسو و فراسو، و بری از فعل بردن. حمل و نقل انسان و حیوان و کالا از جایی به جای دیگر.
وردآوردواژهنامه آزادآورد و بُرد - جابجایی- ترابری -حمل و نقل- نقل و انتقال-نام منطقه ای در نزدیکی تهران و کرج
ریکشاواژهنامه آزادوسیله ای برای حمل و نقل که دو چرخ دارد و گاریچی در حالی که بک نفر یا دونفر در آن نشسته اند آن را می کشد