حقوقواژهنامه آزادعلم حقوق، دادشناسی، دانشی که به بررسی حق و حقوق اشخاص (حقیقی و حقوقی) و نحوۀ ساماندهی و احقاق این حقوق می پردازد، رشته ای دانشگاهی که بایسته های دادگری را می آم
علم حقوقواژهنامه آزاددانش حقوق، دادشناسی، دانشی که به بررسی حق و حقوق اشخاص (حقیقی و حقوقی) و نحوۀ ساماندهی و احقاق این حقوق می پردازد، رشته ای دانشگاهی که بایسته های دادگری را می آ
مهدور الدمواژهنامه آزاد(حقوق):کسی که کشتن آن موجب قصاص نمی شود . مثال:اگر یک مسلمان یک کافر را بکشد قصاص نمی شود .
ذمیواژهنامه آزاد(حقوق مدنی، فقه) حق ذمی حقی است که شخص به عهده دیگری دارد، مانند حق بستانکار بر بدهکار. در اصطلاح دیگر، آن را ذمه و حق دینی هم گفته اند.
استنابهواژهنامه آزاد(حقوقی) عمل حقوقی که بموجب آن یک شخص (اعم از حقیقی یا حقوقی) شخص دیگری را نائب خود قرار می دهد .
عهدهواژهنامه آزاد(حقوقی) تعهد کردن و ضامن شدن. || «ضمان عهده» (ماده 697 قانون مدنی)، در معاملۀ بین فروشنده و خریدار، ضمانتی است که شخص سومی به خریدار می دهد که مطمئن باشد مالی ک