سلانهواژهنامه آزادخرامان و با ناز و ادعا و آهسته و طمأنینه راه رفتن؛ خوش خوش حرکت کردن به سمت مقصد معلوم .
دودواژهنامه آزاددُوْدُ:(dowdo) در گویش گنابادی یعنی دویدن ، با سرعت زیاد حرکت کردن روی پاها ، عجله کردن
جماییدنواژهنامه آزاد(واژۀ ساختۀ کاربران) (Jamaaiydan) گرد هم جمع شدن؛ اجتماع کردن. ج.م.ع، از ریشۀ پارسى«جَم، جُم» به دست آمده است. از این رو با گستردن این ریشه به روش پارسى، می توا
چهل دخترانواژهنامه آزادنام کوهی است در ولایت ارزگان افغانستان که پس از حادثۀ چهل دختران به این نام شهرت یافت: هنگامی که چرخی (فرمانده سپاه عبدالرحمان خان) مردم هزارۀ ارزگان را قتل عام