حرف اضافه مرکبواژهنامه آزادحرف اضافهای است که بیش از یک حرف باشد. حرفهای وابستگیِ مرکّب، بیشتر از به هم پیوستگی حرفهای اضافه و گاهی از به هم پیوستن حرف ربط و اضافه ساخته میشود. گروه
حر هواژهنامه آزادحره یا آش کارده نوعی آش محلی بهبهانی است که ترش مزه بوده و رنگ سبز روشن دارد و بسیارمقوی بوده و فقط سبزیجات دارد و خوردن آن در زمستان بسیار دل چسب است.
حرجواژهنامه آزاد"لاحرج علیک ":گناهى برتونیست،اعتراضی برتو نیست، [ولاعلى المریض حرج:ونیست بربیمار گناه واعتراضی.] المنجد،عربی به فارسی ،ترجمه محمدبندرریگی،ذیل حرف:حرج.
قیس نکشواژهنامه آزادحرفی نزن . فکر کنم همان هیس باشد اما با شدت زیاد تر است مثلا در مقابل حرف یا دستور کد خدا یا فلان شخص قابل احترام میگویند قیس نکش فلانی ناراحت می شود یا حق قیس
دهشالواژهنامه آزاددر گذشته، به معنی روستایی بوده که شالی کاری در آن رونق داشته است. در اصل دهشالی، مرکب از ده و شالی (برنج)، بوده است اما در گذر زمان و در محاورۀ مردمان حرف ی از
واج آراییواژهنامه آزادتکرار یک یا چند حرف صامت یا مصوت در شعر یا در نثر، مانند تکرار ف در مصرع نخست، و تکرار سین در مصرع دوم از این رباعی خیام: افسوس که بی فایده فرسوده شدیم/ وَز داس