هرواژهنامه آزادهُرْ:(hor) در گویش گنابادی یعنی صدای اِشتِعال و بلند شدن آتش. || هِرْ:(her) در گویش گنابادی یعنی مسخره کردن و مسخره بازی (معمولا بصورت مرکب با واژه کِر بصورت هِ
حر هواژهنامه آزادحره یا آش کارده نوعی آش محلی بهبهانی است که ترش مزه بوده و رنگ سبز روشن دارد و بسیارمقوی بوده و فقط سبزیجات دارد و خوردن آن در زمستان بسیار دل چسب است.
حرف اضافه مرکبواژهنامه آزادحرف اضافهای است که بیش از یک حرف باشد. حرفهای وابستگیِ مرکّب، بیشتر از به هم پیوستگی حرفهای اضافه و گاهی از به هم پیوستن حرف ربط و اضافه ساخته میشود. گروه
از برایواژهنامه آزاد(حرف اضافهی مرکّب) بهرِ، از بهرِ، برای. ای دل! غم عشق، از برای من و توست / سر بر خط او نه، که سزای من و توست // تو چاشنی درد ندانی، ور نه، / یکدم غم دوست خون
حرف اضافه مرکبواژهنامه آزادحرف اضافهای است که بیش از یک حرف باشد. حرفهای وابستگیِ مرکّب، بیشتر از به هم پیوستگی حرفهای اضافه و گاهی از به هم پیوستن حرف ربط و اضافه ساخته میشود. گروه
سر انداختنواژهنامه آزادحرکت دادن و جنباندن سر به هر طرف از روی تکبر و مستی و شور و حال . سر باختن، سر فدا کردن. || کسی را سر انداختن؛ در تداول عامه، او را متوجه کردن؛ او را ملتفت کرد