حسورهواژهنامه آزادبه معنی پدر شوهر و مادر شوهر یا پدر زن یا مادر زن است این اصطلاح به معنی پدرخانم و مادرخانم یا پدرشوهر یا مادرشوهر به طور خاص و به افراد فامیل خانم یا افراد فا
معرف حضورواژهنامه آزادمعروف حضور، آشنا. زبانزدِ «معرِّف حضور» _با کسره_ نادرست است و به جای آن باید گفت «معرَّف حضور» _با فتحه_ یا «معروف حضور»، یعنی کسی که از پیش به ما معرفی یا شنا
تشریف داشتنواژهنامه آزادحضور داشتن . این کلمه را از جهت اکرام و احترام گویند:فلان در آن مجلس تشریف داشتند که این حادثه پیش آمد. - || حرمت داشتن . فخر داشتن . بزرگی داشتن:تشریف شهادت ز
حسورهواژهنامه آزادبه معنی پدر شوهر و مادر شوهر یا پدر زن یا مادر زن است این اصطلاح به معنی پدرخانم و مادرخانم یا پدرشوهر یا مادرشوهر به طور خاص و به افراد فامیل خانم یا افراد فا
معرف حضورواژهنامه آزادمعروف حضور، آشنا. زبانزدِ «معرِّف حضور» _با کسره_ نادرست است و به جای آن باید گفت «معرَّف حضور» _با فتحه_ یا «معروف حضور»، یعنی کسی که از پیش به ما معرفی یا شنا