پرزواژهنامه آزادحصاری که دور تا دور آن از شاخه های درختان استفاده می شود perz به معنی بریده بریده و بصورت دانه های ریز درآمده؛ مثال:این پنیر پرز شده است، یعنی در اثر یخ زدگی بر
سرخحصارواژهنامه آزادمکانی که دارای حصاری سرخ رنگ باشد. همچنین سرخحصار یکی از سه روستای تشکیل دهندۀ شهر قدس است. نام آن از خاک سرخ رنگ کوه های نزدیک آن می آید.
کندمانواژهنامه آزادکاربرد این واژه بیشتر در بین مدیران شهری که سر و کار دایمی با حفاریهای شهری دارند مرسوم است و اغلب به جای همین واژه هم کاربرد دارد. دستگاهی در برداشت اتوماتیک آ