حادهواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تند. "زاویۀ حاده" به پارسی می شود "گوشۀ تند" (از فرهنگستان).
مُنجِزی:وفا کننده به عهد، برآورنده حاجت و نیاز دیگران. نام تیره ای از طایفه بهداروند هفت لنگ ازایل بزرگ بختیاری.واژهنامه آزادرواکننده حاجت
حادهواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تند. "زاویۀ حاده" به پارسی می شود "گوشۀ تند" (از فرهنگستان).
مُنجِزی:وفا کننده به عهد، برآورنده حاجت و نیاز دیگران. نام تیره ای از طایفه بهداروند هفت لنگ ازایل بزرگ بختیاری.واژهنامه آزادرواکننده حاجت