جوجیلواژهنامه آزادیکی ازروستاهای توابع شهرستان فلاورجان یک کلمه ترکیبی است بشرح زیر: 1- جو ( اسم ) جستن جوییدن:جست و جو جستجو . مفرد امر حاضر. 2- جیل - یک صنف ازمردم, اهل یک زما
چوریواژهنامه آزادجوجه النگو جوجه مرغ (رک. فرهنگ دهخدا). (اصفهانی) جوجۀ مرغ (رک دهخدا). بیشتر به مزاح، و به ندرت برای تحقیر شخص نیز به کار می رود.