جوانازنواژهنامه آزادزن با سلیقه ، زنی که در اداره کرد خانه یا امور زنانه مهارت دارد. چنانکه ظاهر کلمه نشان می دهد اصل این کلمه فارسی است و تلفظ آن جوانه زن بوده وبه زبان ترکی آذری
مخلطتواژهنامه آزادبا هم آمیزش و معاشرت داشتن؛ ( مصدر) آمیزش کردن با کسی معاشرت کردن . مباشرت کردن؛ (اسم) آمیزش:مرا در عهد جوانی با جوانی اتفاق مخلطت بود و صدق مودت . آرمش جماع. م