جان هاگیرواژهنامه آزادجان+ هاگیر (گیرنده)، کسی که جان را می گیرد، فرشته ی مرگ، عزرائیل؛ «جاناگیر» هم گفته می شود.
کچالوواژهنامه آزاد(افغانستان) سیب زمینی. کچالو. [ کَ چا لو ] (فارسی افغانستان) مانند برخی واژگان دیگر، از هند وارد زبان فارسی دری شده؛ پیشوند «کج» یا «کچه» را به «آلو» اضافه کرد
آمیزه سازیواژهنامه آزادآمیزه ( صفت ) 1 - آمیخته مخلوط ممزوج . 2 - آنکه ریش دو مویه دارد 3 - اختلاط و امتزاج آمیزه مو (صفت) آن که بخشی از موهای وی سیاه و بخشی سفید باشد (پس از دورۀ
میثمواژهنامه آزادmeysam وسیله ی گناه (هم خانواده ی اثم) Maytham، میثم یا Meesam (عربی:میثم، آذربایجان:Meysəm، ترکی:Meysem، فارسی:میثم) در سطح بین المللی به عنوان نامی برای پسران
تژگاهواژهنامه آزادمحل آتش کوچک،تش گاه، آتش گاه کوچک، روشنایی، عشایر لر روی تژگاه نان و غذای خود را آماده می کنند، تژگاه برای عشایر لر بسیار مقدس است چنانکه فقط در مرگ جوان و یا ب
ستینواژهنامه آزادستون جان ستون و تکیه گاه،مایه فخر.«مانند( ستین هونم=ستون خانه ام) ستون و تکیه گاه،مایه فخر.«مانند( ستین هونم) ستین درگویش لری بمعنی آرامش . آرام کننده وازریشه ت