ژوانواژهنامه آزادمیعاد گاه، در زبانهای انگلیسی و فرانسوی نیز به همین معنااست، در زبان تخصصی ساختمان نیز به فاصلهای که بین دو ساختمان طویل میباشدبرای جلوگیری از تخریب هر دو ساختم
جوانازنواژهنامه آزادزن با سلیقه ، زنی که در اداره کرد خانه یا امور زنانه مهارت دارد. چنانکه ظاهر کلمه نشان می دهد اصل این کلمه فارسی است و تلفظ آن جوانه زن بوده وبه زبان ترکی آذری
جانبازانواژهنامه آزادافرادی که جان خود با فداکاری را در راه وطن به خطر انداخته و دچار آسیب و یا نقص عضو گردیده اند. جمع جانباز
رادینواژهنامه آزادجوانمرد جوانمرد کسی که جوانمرد است، رادمرد، جوانمرد. کنیه پیامبر در زبان عبری جوانمرد رادمرد
کیارادواژهنامه آزادجوانمرد بزرگ پادشاه جوانمرد ، مرکب از کیا به معنای سلطان و پادشاه و راد به معنای جوانمرد