جنگواژهنامه آزاد(شیرازی) جِنگ؛ شدید، تند (صفت آفتاب): «شیرازِ میگن نازه بَرِی آفتاب جنگش». صمیمی، محکم (صفت رفاقت و رفیق). (اسم) صدای موسیقی: «جنگ جنگ ساز میاد/ از بالوی شیراز
جنگ دریاییواژهنامه آزاداستفاده از قدرت دریایی در جنگ ها را که در گستره دریاها، اقیانوسها و یا هر پهنه وسیع آبی مثل دریاچه های بزرگ یا رودهای عریض با استفاده از وسایل حمل و نقل در آب و
جنگ هواییواژهنامه آزادجنگ های هوایی:استفاده از قدرت هوایی یعنی تجهیزات و سامانه های پرنده و قابل پرواز در جنگ ها را جنگ هوایی گویند. جنگ هوایی در حالت ایده آل مستلزم کسب سریع برتری ه
جنگ هواییواژهنامه آزادجنگ های هوایی:استفاده از قدرت هوایی یعنی تجهیزات و سامانه های پرنده و قابل پرواز در جنگ ها را جنگ هوایی گویند. جنگ هوایی در حالت ایده آل مستلزم کسب سریع برتری ه
ورمزیارواژهنامه آزاداهورامزدایار - اورمزدیار - ورمزیار در زبان لری ، به عنوان یکی دیگر از زبان های ایرانی، شاهد صورت اصیل «اهوره مزدا»ی باستانی هستیم:«هرمز» و «ورمز». صورت نخستین،
درعواژهنامه آزادمطابق نقل تاریخ نویسان دختران عرب وقتی به سنّ بلوغ می رسیدند به دارالندوه، که توسط قصی بن کلاب ساخته شده بود، می رفتند و در آن جا پارچه ای که با خود برده بودند