جنوبواژهنامه آزادخورتاب، خورشیدتاب، بَتَو، بَتاب، جانب و سویی از زمین که خورشید از برآمدن تا فرورفتن در بیشترین هنگام بر آن سوی تابیده می شود، بویژه در کوههایی که یک سویش رو به
رودبار جنوبواژهنامه آزادجُ - نام یکی از شهرستان های استان کرمان با جمعیتی بالغ بر 126000 نفر که از شمال به شهرستان عنبرآباد ، از شرق به شهرستان ریگان بم ، از غرب به شهرستان قلعه گنج و
مولی علیهواژهنامه آزاداز سرپرستی برای کسی است مولی علیه در واقع «صغیر» یا «مجنون» یا «غیر رشیدی» است که عدم رشد یا جنون او متصل به صغر باشد. بنابراین، صغیر (مطلقاً) و مجنون و سفیه (د
اسکیزوفرنیواژهنامه آزاداین واژه ریشه فارسی ندارد اگر بخواهیم معادل فارسی برای آن بیان کنیم روان گسیخته کلمه مناسبی است. اسکیزوفرنی که گاهی در فارسی به صورت اسکیزوفرنیا یا شیزوفرنی نیز
دارالمرفتانواژهنامه آزادالگود در کتاب "تاریخ پزشکی ایران و سرزمین های خلافت شرقی " این اصطلاح را برای جایگاهی (تیمارگاهی) به کار برده که در آنجا بیماران حاد جنون را به زنجیر می کشند. ص
خلیواژهنامه آزادخَلیْ (khali) در گویش گنابادی یعنی خالی ، تهی ، پوچ || خُلیْ (kholi) در گویش گنابادی یعنی دیوانگی ، جنون ، بی مغزی
اسکیتزوفرنی = شیزوفرنی (schizophrenia)واژهنامه آزادa long-term mental disorder of a type involving a breakdown in the relation between بیماری پایداری که فکر، احساس، رفتار و اخلاق را به سمت وسوی برداشت های نادرس