جلدواژهنامه آزاد(jald) به معنی زود. مانند جلد باش جلدی بیا جلدی اومدم (گنابادی) جَلْد؛ اسیر، توقیف شده، شکار، گمراه.
پس کردنواژهنامه آزادجلو زدن:غلبه کردن در مسابقه یا نبرد پس کردن کسی:جلو زدن از کسی در دویدن:غلبه برکسی در مسابقه یا نبرد
جلدواژهنامه آزاد(jald) به معنی زود. مانند جلد باش جلدی بیا جلدی اومدم (گنابادی) جَلْد؛ اسیر، توقیف شده، شکار، گمراه.