جختواژهنامه آزاد(jahkt) الان، هنوز، هم اکنون. مانند=من جخت رسیدم. یعنی تازه رسیدم. جخت داره آگهی پخش میکونه هنو فیلما نهشته.
جفتاواژهنامه آزادجفتابافتحه جیم از جفت گرفته شده ک نوعی داروی محلی دراستان کهگیلویه وبویراحمداست ب معنی سفت ومحکم ومعنی دیگری هم ک دارد ب زبان محلی ب معنی جنگجوومی باشد
غیواژهنامه آزاد(غَ ، غیّ) نام چاهی است پرحرارت در دوزخ ، که هفتاد سال عمق آن است ... ! از ابن عباس روایت شده که:غی وادی است در دوزخ ، هیبت و حرارت آن به اندازه ای است که اگر
دولتمردانواژهنامه آزادبه افراد بلند مرتبه یک دولت گفته میشود و چون دولت هیئتی از افراد است که جهت تنظیم مناسباتِ اقتصادی، حقوقی و مدنی انسانها جهت بر پا نگاه داشتن منافع طبقه و یا طب
سرگزیواژهنامه آزاد(زابلی، سیستان) سربلند و سرافراز. نام یکی از طوایف بزرگ سیستان. سرگروه -سردسته نام طایفه بزرگی است در سیستان مفهوم واژه:گز به معنی متر که قدیم الایام به هر 104
صدفهواژهنامه آزاد[صُ] حادثه. اتفاق. صدفه عبارت است از اینکه فرض کنیم حادثه اى خودبخود بدون آنکه شیئى ازاشیاء دخالت داشته باشد، به وجود آید. یکى از ضروریات عقل، امتناع صدفه و ات