اَوْدِرواژهنامه آزادعمو، برادر پدر. در زمان نواب رمتمآب ... به اظهار این ماجرا پرداخت و فرمود: «اگرچه طوعا و کرها اجازت این معنی دادم اما میدانم که دل بر استهزای مردم نهادم که جد
میهنگانواژهنامه آزادمیهنگان:به جای واژه ی ناپسند اقلیت، این واژه ی فخیم و ایرانی زیبا و برازنده ی همه ی هم میهنان ایرانی است. همه ی اقلیت قومی و دینی، آنچه که از میهن بر جای مانده
ملچکاواژهنامه آزادپیمان. عهد. شاهد مثال:«سلطان... به عزمِ یورش دشت قبچاق تَواچیان را به طلبِ لشکرها فرستاد و از ایشان مُچلکا گرفتند که روی دل هیچ آفریده نبینند و لشکر به سانِ قد
اقلیتواژهنامه آزاداقلیت:میهنگان، هم میهنان اقلیت، به جای واژه ی ناپسند اقلیت، این واژه ی فخیم و ایرانی زیبا و برازنده ی همه ی هم میهنان ایرانی است. همه ی اقلیت قومی و دینی، آنچه
ورمزیارواژهنامه آزاداهورامزدایار - اورمزدیار - ورمزیار در زبان لری ، به عنوان یکی دیگر از زبان های ایرانی، شاهد صورت اصیل «اهوره مزدا»ی باستانی هستیم:«هرمز» و «ورمز». صورت نخستین،