من را سوار کن جانمواژهنامه آزادمحل سوار شدن، نام ایستگاه ورود و خروج مسافران در ناحیۀ بالادست سدّ زاینده رود.
جانتاواژهنامه آزادجانتا در گویش و زبان کردی به معنی بغچه و کیف دستی که می تواند چرمی و یا پارچه ای و یا پشمی باشد
پی گلواژهنامه آزادجایی که بهار بوده وافراد کوچ نشین برای چرای دام دران جان ساکن شدند وثمره ای که برایشان داشت پی(خانه) خود را دربهار زدند وبه پی گل معروف شد
یخنیواژهنامه آزادyakhni:dokd:یخنی خورشتی بسیار خوشمزه با گوشت گوسفند(ران سرسینه یا راسته با استخوان) مخصوص مراسم عروسیها / مهمانیها / جشنها / برخی عذا داریهای افراد متمول و میان
شولهواژهنامه آزادنوعی غذا شبیه حلیم که در آن به جای گندم از انواع حبوبات استفاده می شود و در هنگام طبخ گوشت و حبوبات را کاملاً میکوبند(چمبه می زنند، به کوبیدن حلیم و شله درهنگام
شکر سیاهواژهنامه آزادکشت نیشکر هر ساله از اردیبهشت ماه آغاز شده و بعد از گذشت ۸ماه در اوایل دی برداشت می شودوبرای اینکه ماحصل دست رنج کشاورزان به بازار عرضه شود پس از تمیز کردن نیشک
جمعواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) جَم. ریشۀ اوستایی دارد. برای نمونه "انجمن" به پهلوی می شود "هَنجَمَن" که ریشۀ "جَم" را در خود دارد. یکی از چهار کُنِشِ بنیادی