جنمواژهنامه آزاد(جَنَم) جرات جِسارت داشتن توانایی، برای برخورد و حلِ مشکلات. :لیاقت قیافه توانایی شایستگی
پاریادواژهنامه آزادیاد پارسیان، پاسدار فرهنگ و تمدن پارسی زبانان، نام جشن یا مراسمی است که ایرانیان باستان پیش از آغاز جشن عید سال نو (نوروز) به جا می آوردند در این جشن به صورت سم
حطهواژهنامه آزادحطّه در لغت، برگرفته از ریشۀ «ح ط ط» است. معانى گوناگون و در عین حال قابل جمعى که در واژه نامه هاى عربى براى ریشۀ یادشده آمده است، نشان مى دهد که فرونهادن و پای
درعواژهنامه آزادمطابق نقل تاریخ نویسان دختران عرب وقتی به سنّ بلوغ می رسیدند به دارالندوه، که توسط قصی بن کلاب ساخته شده بود، می رفتند و در آن جا پارچه ای که با خود برده بودند
اشکانواژهنامه آزاد«عشق» یک واژهٔ یونانی است، و نه عربی است نه پارسی. یونانی ها واژه ای دارند به نام «اشکیموس» و یا «اشکینوس». این واژه به چَم (معنای) قطره، آبی که از چشم فرو ری
وینسنت برومرواژهنامه آزادوینسنت برومر در ۳۰ دسامبر ۱۹۳۲ ميلادي در «اشتلن بوش» افريقاي جنوبي به دنيا آمده است. وي بين سالهاي ۱۹۵۱-۷ مدرك كارشناسي الهيات و پس از آن كارشناسي ارشد در فلسف