ورور جادوواژهنامه آزاد(اصفهان، سده لنجان) وِروِر جادو؛ کسی که تندتند حرف بزند به طوری که مفهوم نباشد. (شاید این واژه از این جا می آید که جادوگران ذکرهای خود را تند و سریع می گویند طو
جادوی ملسواژهنامه آزادجادوی ملس(ج آ د ؤ ئ م ِ ل َ س) نفس اماره ، امربه شیطنت ،حرکات متافیزیکی در سیالات ،بخش اول قانون ذهن در فضای ومحیط عادی ،
ورور جادوواژهنامه آزاد(اصفهان، سده لنجان) وِروِر جادو؛ کسی که تندتند حرف بزند به طوری که مفهوم نباشد. (شاید این واژه از این جا می آید که جادوگران ذکرهای خود را تند و سریع می گویند طو
وردواژهنامه آزادوَرِّدَ:(warreda) در گویش گنابادی یعنی دنبال کردن ، تعقیب کردن ، دویدن دنبال کسی || وردْ:(werd) در گویش گنابادی یعنی طلسم ، جادو ، نفرین خوانی
جادوی ملسواژهنامه آزادجادوی ملس(ج آ د ؤ ئ م ِ ل َ س) نفس اماره ، امربه شیطنت ،حرکات متافیزیکی در سیالات ،بخش اول قانون ذهن در فضای ومحیط عادی ،