جامه عملواژهنامه آزادصورت عملی. «جامۀ عمل پوشاندن» یعنی عمل کردن (به حرفی یا رؤیا یا آرمانی)؛ محقَق کردن.
ورور جادوواژهنامه آزاد(اصفهان، سده لنجان) وِروِر جادو؛ کسی که تندتند حرف بزند به طوری که مفهوم نباشد. (شاید این واژه از این جا می آید که جادوگران ذکرهای خود را تند و سریع می گویند طو
بندیزهواژهنامه آزادنام روستایی درپانزده کیلومتری جاده بروجرد به اشترینان به معنی:بن (ریشه )+دیزه (سیاه ) وبه این علت با این نام خوانده می شود که درمحل قدیمی روستا خاکی که هنگام پی
رشت ابادواژهنامه آزادروستای رشت آباد در 22 کیلومتری جاده رشت به لاهیجان واقع شده است. شغل اصلی مردمان آنجا کشاورزی است
کویخواژهنامه آزادکویخ=شهرکی دراستان خوزستان منطقه دزفول آدرس جاده شوش _دزفول در دوازده کیلومتری شوش وپانزده کیلوتری دزفول قرار دارد
تورهواژهنامه آزادشهر توره به خاطر وجود کاروانسرا بین جاده بین المللی به معنی توی راه- توی ره- توره که نام امروزی همین شهر هم توره میباشد. روباه[toore]