تپ تپ گروسکواژهنامه آزاد(بختیاری) تَپ تَپ گروسک؛ گونه ای بازی در ایل بختیاری است که بیشتر در میان بازی های بچه های روستایی ایذه و مسجدسلیمان در شمال خوزستان دیده می شود. تپ به معنای تپ
تیواژهنامه آزادچشم (گیلکی؛ رشت و انزلی) tee؛ تو. (تالشی) تیر چوبی که در سقف خانه های چوبی استفاده می شود.
تی کالواژهنامه آزادکسی که چشمان سبز رنگ دارد. در گویش بختیاری ، به چشمانی با رنگ روشن و یا حالتِ خُمار تیِ کال گفته میشود
مردانقمواژهنامه آزادمردانقم یا مرداناغام به معنی آناهیتای مقدس است قدمت این روستا به بیش از 2000 سال می رسد در کتب مورخین و سفر نامه ها به این موضوع اشارات کامل گردیده است روستای م
آمیتیسواژهنامه آزاددختر هوخشتره خواهرزن کوروش آمیتیس در زبان پارسی باستان به معنی گل سرخ است. آمیتیس، دختر هووخشتره شاه ماد بود. هووخشتره برای استوارسازی اتحاد خود با نَبوپَلَّسَر
گرجینواژهنامه آزادگرجین دو تکه تخته بود که روی دو تا چوب می کوبیدند و زیر ان چند چرخ قرار می دادند که این چرخ ها اهنی و تیز بود ند . گرجین را به شانه گاو یا الاغ می بستند و گاو ی
هفت سنگواژهنامه آزادنوعی بازی محلی کودکانه که با هفت قطعه سنگ تخت رودخانه ای به وزن تقریبی 30 تا 50 گرم و یک توپ کوچک انجام می شود .
آنکادرواژهنامه آزادآنکادر کردن (گاهی به غلط آنکارد کردن گویند) در اصطلاح برای مرتب کردن تخت سربازی و مرتب و منظم کردن ریش صورت به کار می رود، خصوصا با تیغ خط انداختن زیر و روی ریش