تازه آباد سریاسواژهنامه آزادنام یکی از روستاهای شهرستان پاوه می باشد و زمستانی سخت و در عوض بهاری با طراوت دارد.
تازشواژهنامه آزاداز ریشه ی «تاژنئ یا تاژنئی» و یا «توژنئ یا توژنئی» تالشی باز مانده از زبان اوستایی و پهلوی باستان، تاخت و تاز، یورش، هجوم، دست درازی به بیگانگان و دشمنان، تاختن
مدریکواژهنامه آزادپسرباهوش انسان فهیم وبادرک بالا ازاسامی ایرانی می باشد پسر تیز هوش ، انسان فهیم ، کسی که درک می کند پسر تیزهوش-پسری که همه چیز را می داند
کلکواژهنامه آزادkelek انگشت انگشت Kelek انگشت (بوشهر و اطراف) کَلَک؛ منقل کباب پزی (رک. فرهنگ معین و عمید). کِلْک:(kelk) در گویش گنابادی به انگشت کوچک دست و پا گویند ، زکاوت ،
نوشادواژهنامه آزادتازه داماد جوان تازه داماد. (به مجاز) جوان نورستۀ شاداب. || نام شهر یا موضعی که زیبارویان ترک در آن بسیار بوده اند.