ترک بلیچواژهنامه آزادنام منطقه قدیمی در گچساران قدیم واقع در شهرستان گچساران استان کهگیلویه و بویر احمد که در گذشته در آنجا مردم زندگی می کردند و به علت وجود حقره های نفتی مردم آنجا
تارکانواژهنامه آزاد(ترکی) تاریخان؛ محترم. || (ترکی باستانی) پادشاه، قوی، بزرگ؛ تارکان، به این معنی، در زمان امپراطوری خزرها نیز کاربرد فراوان داشته است. || اسم روستایی از توابع بخ
دیوان لغات الترکواژهنامه آزادکتابی هزارساله از محمو کاشغری به زبان ترکی و عربی که برای آموزش زبان ترکی به عرب ها نگاشته شده است و شامل ده ها بیت شعر ترکی و ده ها ضرب المثل ترکی و بیش از 800
پلخمونواژهنامه آزادتیرکمان تیروکمان تیر کمان کوچک که با آن گنجشک میزندند یا هر چیز دیگر را.یک شعری هم در گویش مشهدی هست که میگه:با پلخمون نگاهت چوغوک دلمو زدی ای به قربونه نگاهت,ع
نیاسواژهنامه آزادلبه ی بام یا بالکن که معمولا از چوب بوده و با یک تیرک چوبی و کاهگل کشیده می شده است.
مال بندواژهنامه آزاد(مکانیک) ابزاری مخصوص بستن تریلر و کاروان به پشت خودروی کِشنده و جابجایی آن، که شامل یک یا دو تیرک افقی، و مجهز به بست، قلاب (hook)، زنجیر و توپی (ball) است. مع
رأسواژهنامه آزادتارَک. زبانزدِ دانشی. برای نمونه، تارکِ یک گوشه (رأسِ یک زاویه) یا سه تارکِ یک سِگوش (سه رأسِ یک مثلث).