33 مدخل
حاضر، آماده.
آماده
آماده کردن
ابزاری برای زینت و آراستن چشم. چشم آرا، زیبا.
(کرمانی) هواپیما.
درخشانترین ستاره . کوکب
تار می بافد.
تیار.
تمام و تیار.
تار عنکبوت یا مشابه ان
تار انداز
تار عنکبوت