تکرارواژهنامه آزادتکرار:هی بار، دوباره یا چند باره، کار و کنشی را دو یا چند بار انجام دادن، سخنی را دوباره گفتن. بازکار
تراریختهواژهنامه آزادموجودی که از انتقال ماده ژنتیکی یک موجود زنده به یک موجود زنده دیگر بوجود آمده باشد.
تکواره ایواژهنامه آزادسبکی از شعرکوتاه، معادل پارسی هایکوی ژاپنی. تکواره ای شعری نمایشی است و فقط از نظر مفهومی هایکو به شمار می رود و نه دستوری .
واج آراییواژهنامه آزادتکرار یک یا چند حرف صامت یا مصوت در شعر یا در نثر، مانند تکرار ف در مصرع نخست، و تکرار سین در مصرع دوم از این رباعی خیام: افسوس که بی فایده فرسوده شدیم/ وَز داس
کلیشهواژهنامه آزادتکراری ماتریس. کلیشه بودن در برخی از موارد در معنای "کاری یا کلامی تکراری که ملال آور است" به کار می رود. که می توان به جای آن از عبارت" نخ نما بودن" بودن استفا
هی بارواژهنامه آزادهی بار:تکرار، دوباره یا چند باره، کار و کنشی را دو یا چند بار انجام دادن، سخنی را دوباره گفتن.