تمکواژهنامه آزادبه معنی جایگاهی برای نگهداری ( انبار )گندم در لهجه سیستانی ، به این ترتیب که چاله ای به عمق یک تا دو متر و قطر یک و نیم تا دو متر در زمین ( کف حیاط ) حفر می گرد
زنیواژهنامه آزادزِنِیْ (zenei) در گویش گنابادی جمع زن، زنان ، بانوان ، خانم ها || زِنی؛ در گویش گنابادی خانمی کردن ، انجام وظایف زنانه ، تمکین