ترمبیدن/ ترمیدنواژهنامه آزادحالتی است در خشم یا عصبانیت. وقتی فرد از خشم و ناراحتی چهره اش در هم می رود و گوشه ای کز می کند و زانوی غم به بغل می گیرد و سخن نمی گوید، این حالت را ترمبیدن یا
ترمبیدن/ ترمیدنواژهنامه آزادحالتی است در خشم یا عصبانیت. وقتی فرد از خشم و ناراحتی چهره اش در هم می رود و گوشه ای کز می کند و زانوی غم به بغل می گیرد و سخن نمی گوید، این حالت را ترمبیدن یا
درچاکیدنواژهنامه آزاد(لری اندیمشک) چاک خوردن و تنبیدن و فرو ریختن. بیشتر برای ساختمان به کار می رود.
موت ابادواژهنامه آزادموت اباد در ابتدا مو تاب ها بوده است. در گذشته در 2 کیلومتری شمال موت اباد فعلی دهی بنام جعفر اباد وحود داشته که مظهر قناتش در مخل موت اباد فعلی بوده است. چون ک
تاپشواژهنامه آزادتاپش:(تالشی) از مصدر تاپیدن، انفجار ، به شدت ترکیدن ، به یکباره از درون خارج شدن تاپش:انفجار، به یکباره ترکیدن از درون ( تالشی)